آیت الله جوادی آملی در خطبة دوّم اولین نماز جمعه قم در سال 85 ـ روز 4 فروردین 1385 ـ بیانات مبسوطی به مناسبت سال پیامبر اعظم ایراد فرمودند که با سانسور مسئولین پخش شبکه دوم سیما مواجه شد.
متنی که در ادامه میآید، بخشهای سانسور شده بیانات آیت الله جوادی آملی است.
خواندن این گزارش برای مسئولین فرهنگی و امور خارجهای که هنوز اهل مطالعهاند خالی از لطف نیست:
«امسال باید یک قدم جدّی حوزه و دانشگاه بر دارد؛ و آن هتک حرمتهایی که شده ـ مستحضرید که تنها کارشان نظیر کار سلمان رشدی پلید نبود ـ را پاسخی باشد.
این چند تا هتک حرمت است، چند تا کاریکاتور است؛ اول اینکه آن شبهات دینی را شناسایی کردند. دوم، قبل از اینکه آن شبهات را به صورت کتاب در بیاورند، یا هم زمان کاریکاتورها را کار کردند. سوم، همان مطالب موهن و تهمتها را به صورت کاریکاتور در آوردند. یعنی اینکه هم پشتوانه علمیاش آن کتاب باشد، هم عامل این پوزخندش کاریکاتور باشد! هم کار فرهنگی کردند، هم کار هنری طنز!
باید این شبهات را شناسایی کرد و محصول اش هم همان """"تاریخ 23 ساله""""ای بود که قبل از انقلاب منتشر شد؛ مرحوم علامه طباطبایی میفرمود: برای ما پیام دادند که دست به قلم ببرید، خونتان ریخته است!! مبادا درباره این جواب بدهید! آن به دست پهلوی، آن کتاب 23 ساله را لابد دیدید یا ندیدید؛ خواص که دیدند. همان شبهات به صورتهای دیگر الآن در آمده.
هیچ کاری برای پیامبر نکردهایم
این بنیاد نهج الفصاحه اگر إن شآءَ الله امسال سامان بپذیرد، جایش است. خیلیها متأسفانه گفتند: حَسبُنا کِتابُ الله، عترت را گذاشتند کنار! ما تقریباً گفتیم: حَسبُنَا العِترَه، قرآن را گذاشتیم کنار! چون تفسیر در بین ما رواج نداشت!
شما ببینید دهها و صدها تفسیر در بین دیگران است، ما تفسیرمان بعد از شیخ طوسی چند قرن میگذرد، مرحوم امین الإسلام طبرسی است؛ بعد از امین الإسلام چند قرن میگذرد تا مرحوم فیض میرسد؛ بعد از مرحوم فیض در صافی چند قرن میگذرد تا علامة طباطبایی! حالا یک کسی چهار تا سوره را معنا کرده، چهار تا آیه را معنا کرده، آن که تفسیر نیست! ما هر دویست سال، سیصد سال یک تفسیر نوشتیم ! آنها هر سال یک تفسیر نوشتند! آنها گفتند: حَسبُنا کِتابُ الله ولی تا حدودی گرفتند.
ما مشکل مان این است که گفتیم: حَسبُنَا العِترَه، یک. و این عترت را هم سیزده نفر میدانیم، نه چهارده نفر!! ما اصلاً کاری دربارة پیغمبر نکرده ایم! ما عترت مان از حضرت امیر شروع میشود تا حضرت أباصالح (علیهم آلاف التحیّه والثناء) سالی هم که یک روز به نام مبارک پیامبر است با مصیبت امام حسن مخلوط است! پیغمبر در بین ما شناخته شده نیست! در حالی که شما اگر خطبههای حضرت، نامههای حضرت، کلمات حضرت را بررسی کنید، میبینید یک حلقة مفقوده ای است بین روایات ما و قرآن، و بسیاری از روایات ائمة ما (علیهم السَّلام) از پیامبر نقل شده. و بسیاری از سخنان نورانی آن حضرت در کُتب ما پخش شده است، منتها اینها به عنوان راوی نقل کردند، نه به عنوان مَروّیِ عنه.
در نوشتههای آن حضرت (رسول اکرم) نامههایی هست؛ بین نامههای رسول خدا با نامههای حضرت امیر خیلی فرق است.آن نامة حضرت امیر برای مالک اشتر و اینهاست که مهم ترین نامه اش همین است. امّا نامههای پیامبر برای امپراطوریهای خاورمیانه بود. آن نامه کجا، نامه مالک اشتر کجا.
عشق مذاکره با آمریکا
وقتی رسول خدا به امپَراطوری روم میگوید: میآیی یا بیاورمات؟! این حرف کی است؟ برای امپراطوری غرب، روم مینویسد: میآیی یا بیاورم ات؟! این نامههاست!
آنوقت این اسلام را معرفی میکند، مسلمان را معرفی میکند، دیگر ذلّتپذیر نیست؛ گرفتار این نیست که حالا آژانس چه فتوایی میدهد! البرادعی چه فتوا میدهد! چه جور تهدید میکنند. کفّاری که پا بند نیستند و پایشان هم به جائی بند نیست، دارند ما را تهدید میکنند. مایی که هم پابندیم، هم پایمان بسته است؛ به قدرت اَزلی بسته است، خوب چه ترسی ما داریم؟ ما از کسی پیروی میکنیم که به دو امپَراطوری فرمان داد که: میآیی یا بیاورمتان؟! هر دو را هم آورد؛ مگر آن روز خاورمیانه بیش از دو امپراطوری داشت؟ مگر شرق حجاز ایران نبود؟ مگر غرب حجاز روم نبود؟ مگر هر دو را وجود مبارک پیامبر به بند نکشید در آن نامه ؟!! آن نامه کجا، نامة مالک اشتر کجا ؟! نامة مالک اشتر بَضعَهٌ مِنْ ذلِکَ الکِتابْ!
مسئولان فرهنگی بخوانند
وجود مبارک حضرت خیلی غریب است؛ هم قرآن غریب است، هم پیامبر. اگر هم یک وقتی تظاهرات کرده اند، ما همین اینجا تظاهرات میکنیم، آن کاریکاتور را محکوم میکنیم! (تکبیر حُضّار).
وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) در بحبوحه خطبهها و نامهها برای تثبیت موقعیّت کلام خود از ذات مقدّس رسول گرامی مایه میگذارد. میفرماید: لذا پیامبر چنین گفته است و به تعبیر سیّدنا الاُستاد مرحوم علامه: ادب علیّ بن أبیطالب این بود؛ در طی آن مدّتی که در خدمت رسول خدا بود، اصلاً سخنی نگفت! جرأت نمیکرد در برابر پیامبر حرف بزند. با اینکه نفس او بود. ادب علی، احترام علی، خضوع علی، تجلیل علی، تکریم علی نسبت به او …. همه این فرمایشات نهج البلاغه بعد از رحلت پیامبر است!
آنچنان خود حضرت امیر آنطوری که کُلینی نقل کرد، دارد به اینکه: کُنّا إذَا احْمَرنَا البَأسْ لُذْنا بِرَسُولِ الله(1) ! علی که دوّمی ندارد در سلحشوری، میفرماید: هر وقت جنگ داغ میشد، ما به پیغمبر پناه میبردیم! یک وقتی کنار حضرت میایستادیم، مثل اینکه میرفتیم در سنگر ! پیغمبر کجا، دیگران کجا. این حرف خود علی است. فرمود: در نائرة جنگ، وقتی خیلی داغ میشد، لُذْنا بِرَسُولِ الله. وقتی کنار پیامبر میآمدیم، مثل اینکه وارد سنگر شدیم.
ایشان ادامه داد: سخنان آن حضرت، مفسّر بودن آن حضرت، مُبیّن بودن آن حضرت؛ آنوقت خود ائمه (علیهم السَّلام) همه سعی میکنند سخنانشان را به پیامبر برسانند. ما یک بنیادی میخواهیم که مثل بنیاد نهج البلاغه، خطبههای حضرت را جمع آوری کند، یک؛ خدا غریق رحمت کند مرحوم آیت الله احمدی میانجی را که تقریباً محصول سی چهل ساله عمرش آن «مکاتیبُ الرَّسُول» بود. پنج جلد بود. خوب البتّه الآن باید شکوفاتر کرد، تحشیّه کرد، تعلیق کرد، افزون کرد و مانند آن. بخش نامهها را ایشان مرقوم فرمودند که باید تکمیل بشود. بخش کلمات قصار و حکمت هم در پیش؛ این میشود یک موسوعة کامل. رابط بین روایات ما و قرآن کریم هم همین نهج الفصاحه است.
این إن شآءَ الله به خواست خدا کار """"حوزویان و دانشگاهیان"""" است. شبهه شناسی کردن و پاسخ دادن و عظمت و جلال پیامبر را حفظ کردن، عظمت عترت محفوظ میماند. عظمت قرآن محفوظ میماند. برای اینکه او مورّث این ثقلین است. وقتی ما مورّث را در دسترس نداریم، از میراث چقدر طرف میبندیم؟!
این سال وقتی به نام مبارک پیامبر أعظم (علیه و علی آله آلاف التحیّه والثناء) شد، امیدواریم که برکات فراوانی از نظر علمی و عملی، همانطوری که ایشان [ مقام معظّم رهبری ] در پیام نوروزی فرمودند، نصیب امّت اسلامی بشود!»